حضرت رقیه_______________
سیلی که جای خود دارد …
سیلی که جای خود، نسیم داغ صحرا هم
حتی
برای کودک زیبا ضرر دارد …
سیلی که جای خود دارد …
سیلی که جای خود، نسیم داغ صحرا هم
حتی
برای کودک زیبا ضرر دارد …
پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مىنازید و مىگفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!” با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیدهام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مىآورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسهاى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستى به صورتش مىزد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
بدون تردید، زنان در واقعه کربلا نقش انکارناپذیرى داشتند که مهم ترین آنها عبارت است از:
الف) تشویق مردان به جهاد
حضور برخى مردان را باید مرهون فداکارى و تشویق زنان دانست. همچنین صبر و استقامت زنان کاروان حسینى و شکیبایى آنان در فراق عزیزان یکى از عوامل تشویق مبارزان بود.
ب) تقویت روحى (صبر و استقامت)
زنان حاضر در کربلا با وجود شهادت نزدیکان خویش، نه تنها خود پایدار و استوار ماندند، بلکه دیگران را نیز در این راه دلدارى دادند. زینب کبرا علیهاالسلام زمانى که از شهادت على اکبر با خبر شد، درحالى که صدا مى زد: «واحبیباه و ابن أخیاه….» براى دلدارى حسین علیه السلام به استقبال او شتافت.
ج) جهادگرى و رزمندگى
در روز عاشورا، برخى زنان همانند مردان وارد صحنه کارزار شدند که از جمله مى توان به همسر عبداللّه بن عمیر کلبى اشاره کرد. او دو بار در میدان نبرد حاضر شد و شجاعت و رزمندگى خود را در مقابل مردان سپاه یزید به نمایش گذارد.
د) دفاع از امامت و خاندان پیامبراعظم صلى الله علیه و آله
از گفتار و رفتار زنان حاضر در کربلا مى توان میزان همت آنان را در دفاع از امامت دریافت. در آخرین لحظه ها، هنگامى که شمر قصد بریدن سر مبارک امام را داشت، زینب علیهاالسلام به امید نجات جان امام یا براى اتمام حجّت، بر سر عمر سعد فریاد زد: «آیا حسین کشته شود و تو نظاره گر باشى؟» همچنین در مجلس ابن زیاد هنگامى که وى قصد کشتن على بن الحسین علیه السلام را داشت، زینب کبرا علیهاالسلام مانع این اقدام ابن زیاد شد، به این شکل که خود را پسر امام کرد و در خطاب به ابن زیاد گفت: «آنچه ازخون هاى ما ریختى، کافى است. به خدا سوگند! از او جدا نمى شوم تا مرا نیز با او بکشى». ابن زیاد نیز از این تصمیم منصرف شد.
علت حضور زنان در کربلا
در پاسخ به این پرسش که چرا زنان در کربلا حضور داشتند، چند نظریه مطرح شده است. به نظر مى رسد مناسب ترین پاسخ به این پرسش این باشد که امام حسین علیه السلام با علم به شهادتش، براى ادامه قیام و تحقق اهداف خود و رسوا کردن بنى امیه و جلوگیرى از انحراف امت و تحریف حقیقت، زنان و کودکانش را همراه برد.
در واقع، تلاش هاى بانوان حرم حسینى علیه السلام ، تکمیل کننده قیام امام حسین علیه السلام بود؛ یعنى هم چنان که شهادت امام براى دین، ضرورى بود، اسارت اهل بیت علیهم السلام نیز لازم بود.
با توجه به اینکه هدف امام حسین علیه السلام ، اصلاح امت و بازگرداندن آن به سنت پیامبراعظم صلى الله علیه و آله و آشکار کردن فساد حکومت بنى امیه به ویژه یزید بود، آن حضرت باید با نقشه اى دقیق و حساب شده به مردم دنیا ثابت مى کرد که آنها نمى خواهند کسى از خاندان پیامبر زنده بماند و با اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله ، بدتر از اسیران و مشرکان و کفار رفتار مى کنند. این هدف، با توجه به شدت انحرافى که در جامعه پدید آمده بود، جز با قیامى خونین و سرمایه گذارى کلان امکان پذیر نبود. ازاین رو، امام مى بایست علاوه بر کشته شدن، پیام الهى خود را نیز به گوش تمام مسلمانان و حتى تمام دنیا مى رساند. دست یابى به این هدف، با ادامه نهضت پس از شهادت ممکن بود و امام حسین علیه السلام با آگاهى از این نکته، اهل بیت خود را به کربلا برد.
اگر امام حسین علیه السلام بدون اهل بیت خویش به کربلا مى رفت و در آنجا به شهادت مى رسید، تاریخ، این حادثه را فقط از منظر دشمنان ثبت مى کرد و بى تردید، اصل واقعه، کاملاً وارونه جلوه مى یافت. در این میان، بانوان اهل بیت علیهم السلام به رهبرى زینب کبرا علیهاالسلام نگذاشتند جنایت هاى بنى امیه پنهان بماند و حاملان صدیق رسالت عاشورا، نهضت کربلا را زنده نگه داشتند.
در یک جمله مى توان گفت امام حسین علیه السلام ، اهل بیت خود را براى انجام رسالتى بزرگ و ایفاى نقشى بسیار مهم در ساختن تاریخى بزرگ همراه برد.
سرّ نى در نینوا مى ماند، اگر زینب نبود کربلا در کربلا مى ماند، اگر زینب نبود
ب) زنان غیر هاشمى
۱. ام خلف، همسر مسلم بن عَوْسَجه
او همراه شوهر و فرزندش به کربلا آمد و پس از شهادت شوهرش، پسر خود را روانه میدان کرد، ولى امام مانع رفتن او شد. با این حال، ام خلف، سر راهش را گرفت و او را به نبرد در رکاب حسین علیه السلام تشویق کرد. او عازم میدان شد و پس از نبردى جانانه به شهادت رسید. کوفیان سرش را به سوى مادرش افکندند و ام خلف سر فرزندش را برداشت و چنان گریست که همگى به گریه افتادند.
۲. اُمّ عَمْرو بن جناده
نامش، «بحریه»، دختر مسعود خزرجى و همسر جناده بن کعب انصارى است. جناده از شیعیان مخلص على علیه السلام بود که از مکه با خانواده خود همراه حسین علیه السلام گردید و هرگز از آن حضرت جدا نشد.
پس از شهادت جناده، همسر او، فرزندش، «عمرو» را روانه میدان کرد. امام حسین علیه السلام مانع شد، ولى عمرو گفت: «مادرم مرا امر به قتال کرد.» سرانجام به میدان رفت و در رکاب حسین علیه السلام به شهادت رسید. کوفیان سر او را به طرف مادر انداختند. مادر سر جوان خود را برداشت و به سینه چسبانید و پس از گفت وگویى با آن، سر را به سوى دشمن پرتاب کرد و عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد. امام، او را برگرداند و در حقّش دعا کرد.
۳. مادر وهب
این زن مسیحى، هنگامى که در ثعلبیه (نزدیک کربلا) به طور موقت سکنى گزیده بود، به کاروان امام حسین علیه السلام برخورد و به ایشان از کمى آب شکایت کرد. امام علیه السلام نیزه خود را بر زمین زد و ناگهان آب فراوان از زمین بیرون زد. آن زن که تا آن زمان مسیحى بود و شناختى از امام نداشت، مجذوب بزرگوارى و کرامت امام شد و پس از آن که با پسر و عروسش به خدمت امام رسیدند، هر سه مسلمان شدند و به کاروان امام حسین علیه السلام پیوستند. مادر وهب و پسرش در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند.
هنگامى که سر وهب را براى مادرش آوردند، سر را بوسید و گفت: «سپاس خداوندى را که با شهادت تو در رکاب امام حسین علیه السلام مرا رو سفید کرد. سپس ستون خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد و دو تن از آنان را کشت.
. فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام
مادرش، ام اسحاق، دختر طلحه بن عبیداللّه بود. فاطمه با حسن مثنّى، فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام ازدواج کرد. حسن در واقعه کربلا مجروح شد. فاطمه هم گام با عمه اش، زینب علیهاالسلام و دیگر بانوان اهل بیت علیهم السلام در رساندن پیام امام و افشاى جنایت هاى بنى امیه حضور فعال داشت و در کوفه، پس از عمه اش زینب علیهاالسلام سخنرانى کرد.
۴. سکینه، دختر امام حسین علیه السلام
مادرش، رباب، دختر امرؤ القیس است. نامش را امینه، امیمه و آمنه ذکر کرده اند و سکینه لقب او است. سکینه در کربلا حضور داشت و در آن زمان از زنان رشید اهل بیت علیهم السلام به شمار مى رفت. وى از نظر جمال، کرامت، ادب و سخاوت داراى جایگاه والایى بود و به جهت آگاهى اش به شعر و ادب، خانه اش محل تجمع ادیبان و شاعران بود.
۵. رباب
او دختر امرؤ القیس است. امرؤ القیس در زمان خلیفه دوم به مدینه آمد و مسلمان شد. وى پس از مسلمانى، سه دختر خود را به امام على علیه السلام ، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام تزویج کرد. رباب، مادر سکینه و عبداللّه رضیع است که در آغوش امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. او همراه زینب کبرا علیهاالسلام و دیگر بانوان اهل بیت علیهم السلام به اسارت برده شد. در مجلس ابن زیاد، سر مطهر امام حسین علیه السلام را از میان تشت برداشت و بغل کرد و بوسید و آهى کشید.
او با سرودن اشعارى درباره واقعه عاشورا راه بسیارى از تحریف ها را بست. پس از بازگشت به مدینه، به مدت یک سال در غم از دست دادن همسرش به سوگوارى پرداخت و زیرسایه ننشت تا از دنیا رفت.
پیرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن می توان گفت:یكی آنكه آنان چند نفر و چه كسانی بودند، دیگر آنكه چه نقشی داشتند.زنانی كه در كربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی - علیه السلام - بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران.زینب، ام كلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد علی - علیه السلام - بودند، فاطمه و سكینه، دختران سیدالشهدا - علیه السلام - بودند، رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، كنیز خاص امام حسین - علیه السلام - و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در كربلا بودند. [1] 5 نفر زن كه از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: كنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله كلبی، مادر عبد الله كلبی، مادر عمر بن جناده، زینب كبری. زنی كه در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر كلبی كه بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد، كشته شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اجتماعات بزرگ زنان عصر حاضر در زیر لوای مقدس جمهوری اسلامی ایران و سیاه پوش نمودن شیرخوارگان خود به نام و یاد حضرت علی اصغر(علیه السلام) از محبان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خصوصا از جان نثاران حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) دلربایی می کند و همه مصلاها و میادین ورزشی را با قنداقه(گهواره) نازنین آن شهید شش ماهه و سرباز شیرخوار دشت خونین کربلا مزیّن می نمایند.
چه صحنه ای زیباتر از این اجتماعات که دل خونین رباب علیهاسلام را تسلا می بخشد و باعث سرور و شادی رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم) و خاندان مطهرش می گردد. صحنه هایی که خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیه) و حضرت بقیه الله الأعظم را دلداری می دهند و برای خود ره توشه می اندوزند، تا جایی که رضی الله عنهم و رضوا عنه که بالاترین نعمت و بهترین زاد و روزی معنویست.
حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلتبار ترجيح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاريخ سبز بماند.
در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و يارانى كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبرى (س) و نقش وى در پيام رسانى صحبتشده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسهساز در نهضت عاشورا مىپردازيم.
پيرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن مىتوان گفت:يكى آنكه آنان چند نفر و چه كسانى بودند،ديگر آنكه چه نقشى داشتند.
زنانى كه در كربلا حضور داشتند،برخى از اولاد على«ع»بودند،و برخى جز آنان،چه از بنى هاشم يا ديگران.
زينب،ام كلثوم، فاطمه،صفيه،رقيه و ام هانى،از اولاد«ع»بودند،فاطمه و سكينه،دختران سيد الشهدا«ع» بودند،رباب،عاتكه،مادر محسن بن حسن،دختر مسلم بن عقيل،فضه نوبيه،كنيز خاص امام حسين«ع»و مادر وهب بن عبد الله نيز از زنان حاضر در كربلا بودند.(1)
پنج نفر زنی كه از خيام حسينى به طرف دشمن بيرون آمدند،عبارت بودند از:كنيز مسلم بن عوسجه،ام وهب زن عبد الله كلبى،مادر عبد الله كلبى،مادر عمر بن جناده،زينب كبرى«ع».
زنى كه در عاشورا شهيد شد،مادر وهب بود،بانوى نميريه قاسطيه،زن عبد الله بن عمير كلبى كه بر بالين شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد،كشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبيت و احساس،به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند:
يكى مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند،با عمود خيمه به طرف دشمن روى كرد و امام او را برگرداند.ديگرى مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش،سر او را گرفت و مردى را به وسيله آن كشت،سپس شمشيرى گرفت و با رجزخوانى به ميدان رفت،كه امام حسين«ع»او را به خيمهها برگرداند.(2) دلهم،دختر عمر(همسر زهير بن قين) نيز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسينى پيوست.
زهير بيشتر تحت تأثير سخنان همسرش حسينى شد و به امام پيوست.رباب،دختر امرء القيس كلبى،همسر امام حسين«ع»نيز در كربلا حضور داشت،مادر سكينه و عبد الله.زنى از قبيله بكر بن وائل نيز حضور داشت،كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود،ولى هنگام حمله سپاهيان كوفه به خيمههاى اهل بيت،شمشيرى برداشت و رو به خيمهها آمد و آل بكر بن وائل را به يارى طلبيد.
زينب كبرى و ام كلثوم،دختران امير المؤمنين«ع»،همچنين فاطمه دختر امام حسين«ع» نيز جزو اسيران بودند و در كوفه و…سخنرانيهاى افشاگر داشتند.
مجموعه اين بانوان، همراه كودكان خردسال،كاروان اسراى اهل بيت را تشكيل مىدادند كه پس از شهادت امام و حمله سپاه كوفه به خيمهها،ابتدا در صحرا متفرق شدند،سپس بصورت گروهى و اسير به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
پىنوشتها
1ـ زندگانى سيد الشهدا،عمادزاده،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،كبريت احمر و انساب الأشراف .
2ـ همان،ص .236
سلام بر حسين و عاشوراي حسيني، درود خدا بر عشق پاك و اشك با معرفتشيعيان عاشق ولايت. عاشورا، حادثهاي نبود كه در يك نيم روز در سال 61 هجري اتفاقبيفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد، با آن همه بهره برداريهاي حماسي، مبارزاتي، تربيتيو معنوي كه تا كنون از قيام كربلا و شهادت اباعبدالله حسين (ع) شده است؛ به نظرميرسد كه غناي محتوايي اين نهضت خدايي، بسيار بيش از آن است كه تاكنون مطرحشده است. امروزيان و آيندگان پيوسته بايد از اين كوثر ايمان و يقين بنوشند و سيرابشوند و تشنگان حقيقت ناب را هم سيراب بسازند.
عاشورا، روز عملياتي بزرگ و شگفت آور در تاريخ اسلام است كه طي آن، انقلابعاشورا بر سرزمين كربلا چهرة اسلام و جامعة اسلامي و طي آن بنيان حكومت اموي رادگرگون ساخت و اعماق جانها و جامعه را تهييج كرد و تكان داد.